بعضی وقتا یهو نمیشه

ساخت وبلاگ
داشتم به این ماه فکر می کردم به اینکه دو بار ماشین خراب شد و من اولین بار سوار ماشین دوستم شدم و اونم اهل ویراژ و این دیوونه بازیا ، خنده و خنده :؛)) دومین بار امروز بود که از پارک ملت تا پارک ویو پیاده روی کردم واسه دادن تعیین سطح زبان واسه یه دوره فشرده امادگی ایلس ..شما فک کنین این وسط مریضم شدم بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 109 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 8:58

بعضی وقتام باید اینجوری بگذره که همش عداب بکشی بودن و نبودن افراد اذیتت کنه ... وقتی هستن یه جور و وقتی نیستن یه جورِ دیگه !!!! مثلا فرض کنید با یه ادمی طرفین که می ترسه و ترسشو میگه بعد شما در عین مسخرگی بهش اطمینان میدین که اون ترسا هیچ وقت به وجود نیاد و نمیادم ولی خودِ فرد بره دلشو بذاره واسه یک بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 3:07

جلو اینه قدیه سالن ورزش هدفون رو گوشم در حال باز کردن در اب معدنی ... دستام در حال باز کردن و چشمام در حال نگاه کردن ... به چی؟؟؟  عمق راه جدید ، راه جدیدی که تکونم داده از جای قبلیم تکونم داده ... تو مغزم دارم باهاش حرف می زنم .. اینکه می تونم و هر چقدم ناهموار باشه من با تمام قدرت تمام چاله چولهاش بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 3:07

وقتی راه می رفت همش چشاش قدماشو می پاییدن نمی دونم شاید یه نوع ترس بود ، فکرشو بکنین یه ادمی که تمام قدماشو می شمره ، بهش می گن قدم شمار می خنده ، جالبه مسخرشم که می کنن می خنده :) این جور ادما کمن ولی غنیمتن یه جوری که دوس نداری از ازشون فاصله بگیری دوستم میگه عجیبه!! ولی من اینطور فک نمی کنم بهش م بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 5:48

در حال حاضر برای دومین بار چراغ اتاقم سوخت اونم به مدت دو هفته حالا تعجب و فلان خانواده به کنار چن دقیقه قبل از سوختن من عرق خواندن کتاب جز از کل بودم غرق که چه عرض کنم من خودمو شخصیت اصلی داستان می دونستم و داشتم تک تک جملاتشو با عمق وجودم حس می کردم این وسطا هی این چراغه نورش کم و زیاد میشد و کجا بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 5:48

گفتن دل تنگی  سخته تو این حالت:(((

 ولی از سر خط مشق کردم : دلم تنگ شده 

     دلم تنگ شده

     دلم تنگ شده

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 99 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 16:23

دیگه واقعا از تابایِ    پارکا انتظار تغییر نداشتم ... اِاِاِ       اخه تاب ها هم  باید پلاستیکی شن ..:))) خدا نکنه ادم بره تو یه پارک با تابای پلاستیکی!!!! بعد حالا رفتینم هیچ وقت هوس تاب نکنین.. ١٠ نفر جوون کشور بعد عمری هوس تاب کردن بعد رفتیم سوار شیم دیدیم یا جا نمیشیم توشون یا اینکه پلاستیکین بعد تازه کم نیوردیم با اینکه پلاستیکی  بودن نشستیم و خلاصه ضرر و زدیم و اومدیم .. از اون گوشه اشاره کردن تا خودشون باشن پلاستیکی نسازن تابا رو:)))) باید پارکمم عوض کنم:))) بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 16:23

از دست ذهنم خسته شدم!!!!

بس که یادش اومد!!!!

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 16:23

زیادی به خودم سخت گرفتم ، اینقدی که سخت گرقتم سه تا امپول ویتامین دی شد تاوانش با یه قرص سنگین اونم الان وسط درس خوندنا و امتحان پیش رو ... همه نگرانن ولی به من چیزی نمی گن ظاهر قضیه خیلی خوبه ولی باطنش اینکه من فرق کردم خیلی خیلی فرق کردم اینکه دیگه حرف نمی زنم عادی نیست ولی الان شده الان دیگه وقتی کنار دوستامم دایم تو فکرم خیلی عمیق .. شاید اصلا نیازی نباشها ولی من خیلی سخت گرفتم...  شایدم خیلی سخت هست و من نباید سخت می گرفتم ..  به هر حال این روزا همینجوری می گذره .. بعضی روزا همینجوری می گذره دیگه ، انگاری میان که برن بدون هیچ واکنشی..  من جلو دنیا وایسادم دنیام جلو من وایساد من پیروز نبودم شت و پت شدم ، پخش شدم .. تو ظاهر هیچ اشکالی نداره ولی تو مغزم هیچی سر جاش نیس ...مغزم؟؟؟ اگه تا الان بیخودی سلولای خاکستریشو به باد نداده باشم خیلی...  دنیا خیلی سفت و سخت وایمیسه یه جور که میگه تا خودت باشی نخوای جلو من وایسی ولی موضوع اینکه من اصلا ناخواسته مقابل دنیا قرار گرفتم !! ته مسیر من اصلا این نبود اصلا این طور نبود که من جلو دنیا وایسم..  وقتی حالم بد شد و رفتم پیش دکترم بهم گفت اخه ت بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 88 تاريخ : سه شنبه 17 اسفند 1395 ساعت: 16:23

نوزده سال بعد.. اره درست نوزده سال بعد به همه چیه الان خواهم خندید:) اینکه با چه محاسباتی به این عدد رسیدم و چرا اصلا به این نتیجه رسیدم بماند:))) می دونی گاهی اوقات نشستن لبه یه پرتگاه خیلی جذابه هم چین که پاهاتو تکون بدی بعد همه نگاهتم به یه نقطه متمرکز کنی خیلی خیلی جذابه..  یه بار که ١١ سالم بود این کارو کردم که با جیغ و فریاد مامانم کنار کشیده شدم:)) ولی الان  کسی نبود جیغ بزنه منم سی دقیقه تمام نشستم اولش به یه نقطه خیره شدم و بعد چشامو بستم .... چهار سانتی متر چهار سانتی متر ، یازده نفر نشسته بودن به غیر خودم ...  چرا چهار سانتی متر و چرا یازده نفر بماند ولی تعادل خاصی بود !! حالا فقط مونده لب پرتگاه راه رفتن:))) بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 98 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 15:15

وقتی این همه تلاش می کنی یک نفر را فراموش کنی خود این تلاش تبدیل به خاطره میشه بعد باید فراموش کردن را فراموش کنی و خود این هم در خاطر می ماند





عجب جمله ای

بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 100 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 15:15

رویارویی با واقعیت سخت نیست ،اصلا ،مخصوصا اینکه این واقعیت چیزی باشه که به شما ثابت شده باشد یعنی علاوه بر اینکه واقعیته ثابت شدس می دونم دارم یه چیزی می گم که اشکال بهش وارده ولی مشکل اینکه نمی دونم چه جوری بگم !!!! بعضی اوقات ما ادما درباره بعضی افراد اشتباهات بزرگی می کنیم بعد هی دوس داریم به خودمون هم دروغ بگیم و هی فرصت بدیم و بدیم تا اینکه اخرش با یه حس چندش اوری به اون فرد فکر می کنیم !!!! فکر چندش اور دقیقا واژه ای که میشه واسش به کار برد  این فکر هم راجع خودمون چندش اوره هم راجع اون فرد  راجع خودت که چه وقتایی بود که پای ادم الکیه ، سست و بی ظرفیت گذاشتی .. و راجع اون فرد که چرا به دنیا اومده؟ که چندش اور زندگی کنه؟؟!!!! واقعا عجیبه .. خیلی خیلی خیلی..  ته فکر چندش اور چیه ؟؟؟ جواب: هیچی ...به خودت یه متاسفم می گی و بعدم زندگی می کنی!!!:)))) پ.ن: تا حالا شده به چیزی که خودتون میگین شک کنین؟ بعضی وقتا یهو نمیشه...
ما را در سایت بعضی وقتا یهو نمیشه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dshoghezendegi3 بازدید : 92 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 15:15